آیه های سبز / عشق برتر
سبحــــان | جمعه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۳، ۰۷:۰۳ ب.ظ
عشق برتر
من جوانى را سراغ داشتم سخت
وابسته ى لباس و قیافه اش بود، حتى وسواسى داشت که پارچه اش از کجا باشد و
دوختش از فلان و مدلش از بهمان.
براى دوستى با او همین بس که از لباسش و اتویش و قیافه اش تحسین کنى و یا از طرز تهیه ى آن بپرسى.
او عاشق ظاهر سازى و سر و وضع مرتب بود و به این خاطر از خیلى ها بریده بود تا اینکه عشقى بزرگتر در دلش ریخت و با دخترى آشنا شد و با هم سفرى کردند و در راه تصادفى.
جوانک در آن لحظه ى بحرانى از رنجهاى خودش فارغ بود و خودش را فراموش کرده بود و به محبوبه اش مى اندیشید و سخت به او مشغول بود.
او به خاطر پانسمان محبوبش به راحتى لباسهایش را پاره مى کرد و زخمها را مى بست و راستى سرخوش بود که خطرى پیش نیامده است.
هنگامى که عشقى بزرگتر دل را بگیرد، عشق هاى کوچکتر نردبان آن خواهند بود. «۱»
پی نوشت ها:
(۱). مسؤولیت و سازندگى، ج ۱، ص ۴۱، انتشارات لیلة القدر.
منبع: آیه های سبز، علی صفایی حائری
براى دوستى با او همین بس که از لباسش و اتویش و قیافه اش تحسین کنى و یا از طرز تهیه ى آن بپرسى.
او عاشق ظاهر سازى و سر و وضع مرتب بود و به این خاطر از خیلى ها بریده بود تا اینکه عشقى بزرگتر در دلش ریخت و با دخترى آشنا شد و با هم سفرى کردند و در راه تصادفى.
جوانک در آن لحظه ى بحرانى از رنجهاى خودش فارغ بود و خودش را فراموش کرده بود و به محبوبه اش مى اندیشید و سخت به او مشغول بود.
او به خاطر پانسمان محبوبش به راحتى لباسهایش را پاره مى کرد و زخمها را مى بست و راستى سرخوش بود که خطرى پیش نیامده است.
هنگامى که عشقى بزرگتر دل را بگیرد، عشق هاى کوچکتر نردبان آن خواهند بود. «۱»
پی نوشت ها:
(۱). مسؤولیت و سازندگى، ج ۱، ص ۴۱، انتشارات لیلة القدر.
منبع: آیه های سبز، علی صفایی حائری